نه تیم استقلال می خواهیم،نه تیم پیروزی!

 

 

 

سالهاست که مسئولان محترم ورزش کشور به بهانه مردمی بودن دو تیم و باشگاه فوتبال

تحت عنوان استقلال و پیروزی،هزینه های بسیار سرسام آوری را از منابع مختلف ملی

و مردمی(درآمدهای متعلق به مردم) برای این دو تیم صرف کرده اند.که نتایج و سودآوری

این سرمایه گذاری طی این چند سال را همگان به روشنی روز در مقابل دیدگان خود می بینند.

در این خصوص لازم است خودمان کلاه خویش را قاضی کنیم.

آیا واقعأ دخل مان به خرج مان می خورد؟

هدر رفت دهها،صدها و هزاران ساعت وقت گرانبهای نیروی انسانی جوان به طور مستقیم

و غیر مستقیم – هزینه هنگفت میلیاردها دلار و تومان که حق تک تک  افراد این ملت است –

اعصاب خردکنی،هتاکی،فحاشی و ناسزاگویی،چاقوکشی،مرگ،ترافیک،دلالی،کارچاق کنی برای

یکسری افراد سودجو،دستمزدها و سقف قراردادهای کلان،رانت،فساد اقتصادی،تحمیل هزینه ی

ایاب و ذهاب رفتن فرزندان به ورزشگاه ها برای تماشای بازی بر خانواده ها و چندین و چند مورد دیگر

که مجال گفتن آنها در این مختصر نمی گنجد.

این همه هزینه واقعأ به چه بهایی؟ آیا این همه هزینه در مقابل چند عنوان قهرمانی و نایب قهرمانی

آسیا که به تعداد نصف انگشتان یک دست هم به زور می رسد، می ارزد؟

کسانی که می گویند فوتبال امروز بعنوان یک اقتصاد مطرح است.سودآوری آن طی سرمایه گذاری

این چند ساله را جهت تأمین یارانه ی کوکان آفتاب سوخته ی منوجانی و قلعه گنجی بیاورند؟

پس کو سود این سودایشان؟ کجاست؟

چرا دولت و دولتها و رسانه ملی که برای متقاعد کردن و برانگیختن احساسات دینی- عقیدتی افراد

جهت نگرفتن چندرغاز یارانه ی نقدی،دست به دامان مراجع عظام می شوند و از آنها استفتاء

می گیرند تا برزخ و قیامت را پیش روی مردم مجسم کنند،در خصوص میلیاردها دلار و تومانی

که بدون اجازه از جیب بیت المال و سرمایه های ملی صرف این تیم ها می شود و قطعأ هم

اکثریت غالب مردم به آن رضایت ندارند از مراجع عظام نظر خواهی نمی کنند؟

خدا رحمت کند پیر سفر کرده مان آن سید فاطمی(س)،آن بزرگ مرد تاریخ،امامان(ره)،

جمهوریت و اسلامیت نظام با آنهمه ثقل و ارزش که قطعأ پذیرفتنی بود و مردم برای آن خون

داده بودند و مثل جان دوست داشتند و دارند را نیز برایشان به رفراندوم و همه پرسی گذاشت. 

 حالا نمی گوییم در این رابطه هم همه پرسی سراسری صورت پذیرد،چون مورد جزیی است

و فقط من باب روشن شدن موضوع از واژه رفراندوم استفاده کردیم. اما می خواهیم بدانیم

چگونه ما شرعأ و قانونأ می توانیم بدون نظر خواهی و اجازه حداقلی از صاحبان حقی

از طرف آنان بصورت تام الأختیار هزینه ای کنیم،بدون آنکه نفعی برای آنان داشته باشد؟

الله اعلم !

و اما در پایان چند سوال و چند پیشنهاد.

چند سوال از مسئولین مربوط به فوتبال و سایر دست اندرکاران محترم مطرح است.

1-ما چند تیم ملی داریم؟ یکی؟ دوتا؟ سه تا؟

2-آیا ما یک تیم ملی نداریم که هزینه های ملی صرفش می شود؟

3-آیا استقلال دومین تیم ملی ماست که هزینه های ملی و مردمی صرفش می شود؟

4-آیا پیروزی سومین تیم ملی ماست که هزینه های ملی و مردمی صرفش می شود؟

5-چرا این دو تیم نیز مانند سایر تیم ها به بخش خصوصی و دیگر بخش ها واگذار نمی شوند؟

6-چه کسانی در این چند ساله مانع این واگذاری بوده و هستند؟

7-آیا برای افرادی از این نمد کلاهیست که نمی گذارند این اتفاق بیفتد؟

و اما چند پیشنهاد...

1-دولت محترم و دولتهای محترم آینده که دستشان اکنون برای دادن یارانه تنگ است

می توانند سود سرمایه گذاری این 32 ساله ی ملت در اقتصاد فوتبال را یکجا به

      حساب تک تک مردم واریز کنند،شاید خیلی از آنها غنی شده و انصراف دهند.

     یا اینکه یارانه ها را قطع نکنند و همچنان از مجرای سیال سرمایه گذاری اقتصاد فوتبالی

     در این دو باشگاه ، بخشی از منبع یارانه ها را تأمین کنند.

2-اگر پیشنهاد اولی اجرایی نیست، وزارت محترم ورزش،سازمان و یا هر نهاد

مربوطه ی دیگر که قیم فوتبال است،عطای این دو تیم را به لقایشان بخشیده و آنها

را به بخش خصوصی واگذار کند تا با هزینه های خصوصی امورات خود را بگذرانند.

آنوقت خواهیم دید که آیا بخش خصوصی که منفعت شخصی در آن دخیل است با مداقه

و موشکافی وکلای زبردست و استخدامی خود خواهد گذاشت رانت و هزینه های میلیاردی

اینگونه در این باشگاه ها جولان دهد یا خیر؟

 

آیا فیسبوک(Facebook) باید فیلتر باشد؟

 

بله.
فیسبوک(Facebook)باید فیلتر باشد.
چرا؟
چون با وضعیتی که اکنون دارد باید حالا حالاها فیلتر باشد.
بر چه اساسی؟
فیسبوک را تا حالا ندیده و هیچ بازدیدی از آن نداشته ام. چون فیلترشکن ندارم و تاکنون
فکر استفاده از آن را نکرده ام.
نیازی به قسم خوردن نیست.هیچ ادعایی هم مبنی بر پاستوریزه بودن تا این حد نداشته
و فقط سعی بر آن بوده تا بر اساس منطق با قضایا برخورد نموده و آنها را منطبق بر انصاف
پذیرا باشم.
شاید این سوال پیش آید که چگونه می توان وصف موصوفی کرد که آن را ندیده باشی؟
در جواب خواهم گفت بسیار آسان است. همان گونه که جناب حافظ علیه الرحمه با آن
ظرافت وصف می و میخواره نموده بدون اینکه لب به پیمانه زده باشد. و دهها مثال دیگر.
بلی! وصف فیس بوک را شنیده و خوانده ام در جاهای مختلف.
درج فقط همین یک مورد خبر در رسانه ها که چندی پیش یک جوان با سوء استفاده از
دختران ساده لوح که عکس های خصوصی و شخصی آنان را از طریق همین شبکه
بدست آورده بود و سعی در باجگیری و اخاذی از آنان داشت،نمونه ی مشتی از خروار
است. و کافییست تا انسان به ماهیت این شبکه ی فعلأ پوچ و بی ارزش پی ببرد.
الا ایحال متأسفانه مشکل ما در خصوص فیسبوک فعلأ بحث فیلترینگ آن نیست.
با وضعیتی که از شنیده ها حاکیست فیسبوک حالا حالاها باید هم فیلتر باشد.
هر چند این فیلتر شدن هم آنچنان سودی نبخشیده و ما جوانان هم ماشاءالله هزار
ماشاءالله فقط کافیست جلومان سدباشدحالا پشت سد هرچه باشدفرق نمی کند.
فقط عاشق عبوریم.و این یکی از خصایص و ویژگیهای اخلاقی ماست.فیسبوک هیچ
ندارد.یعنی چیزی که بدرد ما بخورد ندارد.طبق آنچه می گویند، اگر خیلی بی انصاف
نباشیم باید گفت 90% آن مزخرف است.و لهو و لعبی بیش نیست.لهو و لعب یعنی کار
عبث و بیهوده.اکثر محتویات آن خصوصأ آنچه از طرف فارسی زبانان صادر شده یکسری
چیزهای پیش پا افتاده است.
اما از زاویه ای دیگر اگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم فیسبوک یک دریچه ی گذر به
روی دنیاست و باید افسوس خورد.
افسوس و صد افسوس که عدو سبب خیر شده ولی ما قدر نمی دانیم. ما می توانیم
از این روزنه که دشمنان احمق ما به روی ما گشوده اند به نحو احسن استفاده کنیم.
این روزنه می تواند مجرای خوبی چهت انعکاس ندای توحید به قلب هیچستان متوحش
مدرن باشد جهت تسخیر قلوب و رام کردن انسان متوحش پنهان شده در پس پرده ی
مدرنیت. سو سو های این روزنه می تواند بشریت را به سمت سفره اسلام و توحید
ابراهیمی(ع) و محمدی (ص) بکشاند.
اما افسوس که ما گل را به زلف کودکی آویخته ایم. اکثر صفحات خود در درون این غول
عظیم تبادل اندیشه را به حرفهای بی محتوا و کم ارزش و رد و بدل کردن چند تا عکس
بی ارزش کرده ایم.
خلاصه عزیزان سخن زیاد و مجال در این مقال کم. فعلأ که ما سر کاریم و دشمن ما را
بهم مشغول داشته.باید طرحی نو دراندازیم.مشکل ما روی گرداندن از تکنولوژی وپیشرفت
نیست. مشکل ما نحوه ی استفاده از تکنولوژی بر اساس معیار خودمان است.
ما می توانیم از فیسبوک کریه المنظر کنونی فیس و چهره ی خوبی بسازیم.به شرط اینکه
ابتدا چهره ی خویش را تطهیر دهیم.
آری عزیز، به قول سهراب، چشمها را باید شست و جور دیگری باید دید.


 

شهرستان منوجان و ظرفیت های گردشگری بسیار مناسب آن در ایام نوروز

 

باسلام و عرض تبریک سال نو خدمت همه دوستان و تمامی هموطنان عزیز ایران اسلامی،

ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای شما بزرگواران، در این مطلب سعی بر آنست بصورت کوتاه

اطلاعاتی راجع به ظرفیت بسیار مناسب این شهرستان از جمله روستاهای بسیار زیبای

اطراف آن جهت سیاحت و گردشگری علی الخصوص در ایام نوروز،حضورتان تقدیم گردد.

شهرستان منوجان یکی از مناطق جنوبی استان کرمان(جنوب غربی)و هم مرز با استان

هرمزگان می باشد.که از نظر موقعیت جغرافیایی در کنار شاهراه ارتباطی و اصلی دو استان

سیستان و بلوچستان و کرمان به طرف هرمزگان واقع شده که همین موقعیت براحتی آنرا برای

عزیزانی که از این میسر عبور می نمایندبصورت سهل و آسان قابل دسترسی  قرار می دهد.

اینکه ماتأکید بسیار زیادی بروی مناسب بودن این ظرفیت در ایام نوروز داریم به علت شرایط

فوق العاده و بسیار مناسب آب و هوایی این منطقه در این برهه از فصول سال می باشد.

بدون اغراق تقریبأ از اوایل اسفند تا اواخر فروردین و همچنین از اواسط مهرماه تا اواسط آذر

بهترین موقعیت جهت گزینش این منطقه بکر و بی نظیر برای یک سیاحت لذت بخش می باشد.

وجود قلعه تاریخی بسیارقشنگ که در مرکز این شهر واقع شده و قدمت آن طبق یکی از نقل ها

مربوط به دوره ی ساسانیان می باشد زیبایی این شهر تاریخی را دو چندان کرده است.

اما آنچه که وجه غالب و ممتاز این خطه از جنوب کشور بوده و آنرا ملموس تر و فرحبخش تر نموده،

مناظر طبعیی ، بکر و خدادای و هوای مطبوع و بسیار پاک روستاهای اطراف این شهرستان است.

وجود کوههای زیبا،دره ها،رودخانه ها،تنوع و پوشش گونه های گیاهی از جمله گیاهان دارویی در

روستا های با صفای اطراف این شهرستان ارزش هزینه کردن جهت انتخاب برای مسافرت در ایام

نوروز چه به قصد چه بصورت گذری را دارد.

لذا توصیه ی ما به هموطنان گرامی انتخاب این منطقه جذاب در ایام نوروز حتی برای یکبار امتحان

می باشد.که عزیزان می توانند پس از ورود به این شهرستان و انجام تحقیقاتی ساده با توجه

به هزینه ها،وقت و حوصله ی خود یکی از روستاهای زیبای زیر را انتخاب و به آنجا تشریف برده

و از مواهب الهی و معنوی آمیخته در طبیعت این اماکن کم نظیر بهره مند گردند.

 

1- روستای بسیار زیبای مغ محمد،واقع در حدود 25 کیلومتری این شهرستان در مسیر عبوری این

شهر به طرف قلعه گنج.

ویژگی های شاخص این روستا(پوشش گیاهی متنوع ، کوهها و دره های زیبا،نخلستان های

فوق العاده قشنگ،سبزه زارهاو سایر مواهب خدادادی).

 

2- روستای بسیارزیبای تیاب.

ویژگی های شاخص این روستا(رودخانه بسیارپرآب عبوری ازوسط روستا،کوههای بلنداطراف روستا،

 گونه گیاهی،سبزه زار و سایر مواهب).

 

3- روستای زیبای سرگرو.

ویژگی های شاخص( آبشار بسیار زیبا، رودخانه، نخلستان و سایر مواهب).

 

4- روستای زیبای بنک.

ویژگی های شاخص(سد بسیار زیبای روستای بنک،کوههای زیباو سایر مناظر ).

 

5- روستای زیبای کندر.

ویژگی های شاخص( رودخانه پر آب، دره ی عمیق که تماشای آن از بالا سر روستا منظره ای

چشم نواز دارد،نخل های بسیار بلند قامت ، برکه ها و استخرهای عمیق که در اصطلاح محلی

به آنها ( گوولم) گفته می شود و تلفظ آن به گونه ایست تا از زبان بومیان این منطقه نشوید به

درستی نمی توانید بیان کنید.نکته بسیار اساسی در خصوص این برکه ها یا همان گوولم ها

این است که به دلیل لایه های گلی کف آنها و خاصیت جذب و کششی که دارند و همچنین

وجود حفره هایی موسوم به تنوره به هیج وجه من الوجوهی شنا کردن در آنها انجام نگیرد.

طبق شنیده ها و آمار متأسفانه تاکنون چندنفر بومی وغیربومی در این استخرها غرق شده اند.

فقط تماشای آنها دلچسب است.).

 

علاوه بر این روستاها که ذکر شد روستاهای بسیار قشنگ تر دیگری نیز وجود دارد که  مسافت آنها

 از مرکز شهرستان دورتر است.

از جمله روستای گشمیران،نورآباد و دهها روستای دیگر...